بيست سال معصيت جوان

 بيست سال معصيت جوان


در كتاب ثمراة الحيوة جلد سوم صفحه سيصدو هفتاد و هفت نوشته :
جوانى در بنى اسرائيل زندگى مى كرد و به عبادت حق تعالى مشغول بود روزها را به روزه و شبها را بنماز و طاعت ، تا بيست سال كارش ‍ همين بود تا كه يك روز فريب خورده و ....
متن كامل در ادامه مطلب

ادامه نوشته

داستان عابد هفتاد ساله

داستان عابد هفتاد ساله

در كتاب بحارالانوار از اصول كافى از حضرت صادق (ع ) نقل مى كند: عابدى بود كه هميشه سرگرم عبادت و بندگى و اطاعت حق را مى نمود به قدرى در عبادتش كوشا بود كه شيطان هر كارى مى كرد كه او را از عبادتهايش سست كند نتوانست آخرالامر نعره اى زد بچه هايش اطرافش جمع شدند گفتند تو را چه شده كه فرياد مى زنى ؟ گفت از دست اين عابد عاجز شده ام ، آيا شما راهى سراغ داريد؟ يكى از آن شيطانها گفت من او را وسوسه مى كنم كه به شهوت آيد و زنا كند شيطان گفت فايده اى ندارد، زيرا اصل : ميل به زن در او كشته شده ، ديگرى گفت از راه خوراكى هاى لذيذ او را مى فريبم تا به حرام خوارى و شراب كشيده شود و او را هلاك كنم گفت اين هم فايده اى ندارد زيرا در اثر رياضت چند ساله شهوت خوراكى نيز در او كشته شده است .
سوّمى گفت : متن كامل در ادامه مطلب
ادامه نوشته